نماز جماعت

نام کتاب : پرتوى از اسرار نماز

مؤ لف : محسن قرائتى


نماز جماعت و... 

آئین اسلام ، از بعد اجتماعى مهّمى برخوردار است و با عنایت به برکات آثار وحدت و تجمّع و یکپارچگى ، در بسیارى از برنامه هایش بر این بعد، تکیه و تاءکید کرده است .
برگزارى نمازهاى روزانه واجب نیز به صورتِ جماعت و گروهى ، یکى از این برنامه هاست . در اینجا به اهمیت نماز جماعت و آثار گوناگون آن اشاره مى کنیم :
اهمیّت نماز جماعت  
غیر از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت (که به آنها اشاره خواهد شد) پاداش هاى عظیمى براى آن بیان شده که در اینجا به بعضى از روایات ، اشاره مى شود.
از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که : منْ سَمِعَ النّداءَ فَلَمْیُجِبْهُ مَنْ غیرِ عِلّةٍ فَلا صَلاةَ له (482)
نماز کسى که صداى اذان را بشنود و بى دلیل ، در نماز جماعت مسلمانان شرکت نکند، ارزشى ندارد.
در حدیث ، تحقیر نماز جماعت ، به منزله تحقیر خداوند بشمار آمده است : مَنْ حَقَّرَهُ فَاِنّما یُحَقّرُاللّه (483)
شرکت دائم در نماز جماعت ، انسان را از منافق شدن بیمه مى کند.(484) و براى هر گامى که به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود، ثواب و حسنه در نظر گرفته شده است .(485)
همین که کسى براى شرکت در نماز جماعت از منزل خارج مى شود، یا در مسجد، در انتظار نماز جماعت به سر مى برد پاداش کسى را دارد که در این مدّت ، به نماز مشغول بوده است .(486)
تعداد حاضران در نماز جماعت ، هر چه بیشتر باشد، پاداش آن بیشتر است . این کلام رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله است که فرمود: ما کَثُرَ فَهُوَ اَحَبُّ الى اللّه (487)
حدیث جالبى در بیان فضلیت نماز جماعت است که قسمتى از آن در رساله هاى عملیه هم ذکرشده که ترجمه تمام حدیث چنین است :
اگر اقتدا کننده 1 نفر باشد، پاداش 150 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد، پاداش 600 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد، پاداش 1200 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 4 نفر باشد، پاداش 2400 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 5 نفر باشد، پاداش 4800 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 6 نفر باشد، پاداش 9600 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 7 نفر باشد، پاداش 19200 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کننده 8 نفر باشد، پاداش 36400 نماز داده مى شود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعت به 10 نفر رسیدند، پاداش 72800 نماز را دارد. ولى ، همین که عدد افراد از ده نفر گذشت ، حساب آنرا جز خدا کسى نمى داند.(488)
در حدیث دیگر است : هر که نماز جماعت را دوست بدارد، خدا و فرشتگان او را دوست مى دارند.(489)
در زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله هرگاه افراد نماز جماعت کم مى شدند، آن حضرت به جستجو و تفقّد از افراد مى پرداخت و مى فرمود: شرکت در نماز صبح و عشاء بر منافقان از هر چیز سنگین تر است .(490)
قرآن نیز، از اوصاف منافقان ، بى حالى و کسالت هنگام نماز را بیان کرده است .(491) زیرا سحرخیزى و حضور در جماعت مسلمین ، آن هم از راه هاى دور و در گرما و سرما، نشانه صداقت در ایمان و عشقِ نمازگزار است .
حضور در نماز جماعت ، خاصّ یک منطقه نیست . انسان در هر جا که باشد، خوب است به فکر نمازجماعت و حضور در آن و تشویق دیگران باشد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درباره اهمیّت جماعت ، فرمود:
صلاةُ الرَّجُلِ فى جماعةٍ خیرٌ مِنْ صَلاتِهِ فى بَیْتِهِ اَرْبَعینَ سَنَةٍ. قیلَ: یا رَسُولَ اللّهِ! صَلاةُ یَوْمٍ؟ فقال صلّى اللّه علیه و آله : صَلاةٌ واحدَةٌ(492)
یک نماز با جماعت ، بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانه است . پرسیدند: آیا یک روز نماز؟ فرمود: بلکه یک نماز.
و مى فرمودند: صف هاى نماز جماعت ، همانند صف هاى فرشتگان در آسمان چهارم است .(493)
اوّلین نماز جماعتى هم که بر پا شد، به امامت رسول خدا و شرکت حضرت على علیه السلام و جعفر طیّار (برادر حضرت على علیه السلام ) بود. همین که ابوطالب ، فرزندش على علیه السلام را دید که به پیامبر اقتدا کرده ، به فرزند دیگرش جعفر گفت : تو نیز به پیامبر اکرم اقتدا کن . و این جماعت دو سه نفرى ، پس از نزول آیه فاصدَعْ بماتؤ مَر بود، که فرمان به علنى ساختن دعوت و تبلیغ مى داد.(494)
آثار نماز جماعت  
برپایى فریضه هاى دینى به صورت دسته جمعى ، غیر از پاداش هاى فراوانى که یاد شد، در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نیز، آثار مثبت و فراوانى دارد که به برخى اشاره مى شود:
1- آثار معنوى 
بزرگترین اثر معنوى نماز جماعت ، همان پاداش هاى الهى است که گفته شد. روایت است که شبى ، على علیه السلام تا سحر به عبادت مشغول بود. چون صبح شد، نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحت کرد.
رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله که آن حضرت را در جماعت صبح ندید، به خانه او رفت . حضرت فاطمه علیهاالسلام از شب زنده دارى على علیه السلام و عذر او از نیامدن به مسجد سخن گفت . پیامبر فرمود: پاداشى که بخاطر شرکت نکردن در نماز جماعت صبح ، از دست على علیه السلام رفت ، بیش از پاداش عبادت تمام شب است .(495) رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است :
لانْ اُصَلّىَ الصُبَح فى جَماعةٍ اَحَبُّ اَلىَّ مِنْ اَنْ اُصَلّىَ لَیْلَتى حَتّى اُصْبحَ(496) اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوب تر از عبادت و شب زنده دارى تا صبح است .
بخاطر همین فضیلت و پاداش هاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفر بیشتر شود، اگر تمام آسمان ها کاغذ، و دریاها مرکّب و درخت ها قلم شود و فرشتگان بنویسند، پاداش یک رکعت آنرا نمى توانند بنویسند.(497)
و نماز جماعت با تاءخیر، بهتر از نماز فراداى در اوّل وقت است .(498)
2- آثار اجتماعى 
نماز جماعت ، مقدمه وحدت صفوف و نزدیکى دلها و تقویت کننده روح اخوّت است . نوعى حضور و غیاب بى تشریفات ، و بهترین راه شناسائى افراد است .
نمازجماعت ، بهترین ، بیشترین ، پاکترین وکم خرج ترین اجتماعات دنیاست ونوعى دید وبازدید مجّانى وآگاهى از مشکلات و نیازهاى یکدیگر وزمینه ساز تعاون اجتماعى بین آحاد مسلمین است .
3- آثار سیاسى 
نماز جماعت ، نشان دهنده قدرت مسلمین و الفت دلها و انسجام صفوف است .
تفرقه ها را مى زداید، بیم در دل دشمنان مى افکند، منافقان را ماءیوس ‍ مى سازد، خار چشم بدخواهان است .
نماز جماعت ، نمایش حضور در صحنه وپیوند امام و امّت مى باشد.
4- آثار اخلاقى ، تربیتى 
در نماز جماعت ، افراد در یک صف قرار مى گیرند و امتیازات موهوم صنفى ، نژادى ، زبانى ، مالى و... کنار مى رود و صفا و صمیمیّت و نوعدوستى در دلها زنده مى شود و مؤ منان ، با دیدار یکدیگر در صف عبادت ، احساس دل گرمى و قدرت و امید مى کنند.
نماز جماعت ، عامل نظم و انضباط و وقت شناسى است .
روحیه فردگرایى و انزوا و گوشه گیرى را از بین مى برد و نوعى مبارزه با غرور و خودخواهى را در بر دارد.
نماز جماعت ، وحدت در گفتار، جهت ، هدف و امام را مى آموزد و از آنجا که بایَد پرهیزکارترین و لایق ترین اشخاص ، به امامت نماز بایستد، نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است .
نماز جماعت ، کینه ها و کدورت ها و سوءظنّها را از میان مى برد و سطح دانش و عبودیّت و خضوع را در جامعه اهل نماز، افزایش مى دهد.
به خاطر این همه آثار است که به نماز جماعت ، آن همه توصیه شده است . حتى نابینایى وقتى از حضور پیامبر، اجازه خواست که به مسجد نیاید، آن حضرت فرمود: از خانه تا مسجد، ریسمانى ببندد و به کمک آن ، خود را به نماز جماعت برساند.(499) و نیز نابینایانى که اجازه ترک شرکت در نماز خواستند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله اجازه نفرمود.(500)
از طرف دیگر، برخورد شدید نسبت به کسانى که به نماز جماعت اهمیّت نمى دهند، نشان دیگرى بر اهمیّت و سازندگى آن است . در حدیث است که به چنان کسان ، همسر ندهید(501) و معرّف آنان نشوید.(502)
امام جماعت  
در نماز جماعت ، آنکه جلو مى ایستد و مردم به او اقتدا مى کنند، امام نام دارد. بعضى نیز به او پیشوا مى گویند. در نظام اجتماعى سیاسى اسلام ، آنکه پیشوایى جمعى را به عهده دارد، باید از یک سرى فضیلت ها و برترى ها برخوردار باشد، تا فضایل او، الهام بخش دیگران نیز باشد. در نماز جماعت نیز، پیش نماز، باید در علم و عمل و تقوا و عدالت ، برتر از دیگران باشد.
در حدیث مى خوانیم : فَقَدِّمُوا اَفْضَلَکُمْ(503) وفَقَدِّموا خیارَکُم (504) یعنى به با فضیلت ترین و بهترین خودتان اقتدا کنید.
احادیث ، در این باره ، بسیار است . به چند نمونه اشاره مى کنیم :
امام جماعت ، باید کسى باشد که مردم به ایمان و تعهّد او اطمینان داشته باشند.(505)
امام صادق علیه السلام فرمود: امام جماعت ، رهبرى است که شمارا به سوى خدا مى برد، پس بنگرید که به چه کس اقتدا مى کنید.(506)
ابوذر فرمود: امام شما، در قیامت ، شفیع شماست . پس شفیع خودتان را از افراد سفیه و فاسق قرار ندهید.(507)
اقتدا کردن افراد ناشناخته و آنان که در دین یا امامت ، غلّو مى کنند، نهى شده است .(508) افرادى که در جامعه ، بخاطر گناه علنى ، شلاّق خورده اند، یا از طریق نامشروع ، بدنیا آمده اند، حقّ امام جماعت شدن ندارند.(509)
امام جماعت ، باید مورد قبول مردم باشد، وگرنه آن نماز، مورد قبول درگاه خداوند نیست .(510)
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَکُلَ مَسْجِدٍ(511) هنگام رفتن به مسجد، زینت خود را همراه داشته باشید. فرمود: زینت مسجد، پیشواى شایسته و امام جماعت مسجد است .(512)
البته پوشیدن لباس پاک و داشتن وقار و عطر زدن و... نیز در روایاتى به عنوان زینت مسجد آمده است .
امام باقر علیه السلام فرمود: امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد.(513)
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که پشت سر امام عالم نماز بخواند، گویا پشت سر من و حضرت ابراهیم ، نماز خوانده است .(514)
امام جماعت ، باید مراعات ضعیف ترین افراد را بکند و نماز را طول ندهد.(515)
از مجموع این احادیث ، موقعیّت حساس امامت جماعت شناخته مى شود.
انتخاب امام جماعت  
از آنجا که در امام جماعت ، برترى و فضیلت بر دیگران شرط است ، اگر در موقعیّتى ، چند نفر شایستگى آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود، باز هم اوصاف و شرایطى به عنوان اولوّیت در روایات مطرح است که آموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را مى آموزد. از جمله :
1- کسى که قرائت نمازش بهتر باشد. اقْرئهم
2- کسى که در هجرت ، پیشقدم باشد. اَقْدَمُهم هِجَرةً
3- کسى که دین شناس تر و در مراتب علمى برتر باشد.
اَعْلَمُهم بالسُنةِ واَفْقَهَهُمْ فى الدّین
4- کس که سنّ بیشترى داشته باشد. فَاَکْبَرُهم سِنّاً
5 کسى که انس او با قرآن بیشتر باشد.
6- کسى که زیباتر و خوشروتر باشد.(516)
7- صاحب منزل ، از مهمان در امام جماعت شدن مقدّم است .
8 امام جماعت دائمى ، بر افراد تازه وارد به مسجد، مقدّم است .
در میان امتیازات ، به مسئله (عالِم بودن ) بیش از هر چیزى تکیه شده است . این دانایى و اعلمیّت ، در همه مواردى که نوعى رهبرى و پیشوایى در کار است ، شرط و امتیاز است . در حدیث است : مَنْ صَلّى بقومٍ وَ فیهم مَنْ هُوَ اَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَزَلْ اَمْرُهم اِلَى السِّفالِ الى یوم القیامةِ(517)
کسى که امامت نماز و پیشوایى گروهى را به عهده بگیرد، در حالى که میان آنان ، داناتر از او هم باشد، وضع آن جامعه تا قیامت ، همواره رو به سقوط و پستى است .
البته همچنان که در حدیثى گذشت ، امام جماعت باید مورد پذیرش و قبول مردم باشد. این مقبولیّت ، از راه علم و پاکى و عدالت و تواضع و اخلاق نیکو بدست مى آید.

نباید غفلت داشت که گاهى دشمنان و اهل نفاق ، براى ضربه زدن به اسلام و روحانیت ، امام جماعتى را با شایعه و تهمت و دروغ ، بدنام مى کنند تا او را به انزوا بکشند. هشیارى مردم ، خنثى کننده این نقشه شیطانى است . پشت سر کسى نباید به جماعت ایستاد که با فسق و گناه و بدرفتارى ، مقبولیت خود را از دست داده است ، نه آنکه دست هاى مرموز دشمن ، او را از نظرها انداخته باشد!...

عدالت در امام جماعت  
از شرایط امام جماعت ، عادل بودن است .
عدالت را در کتب فقهى تعریف کرده اند. فقهاى گرانقدر، از جمله حضرت امام خمینى (قدس سرّه ) مى فرمایند:
عدالت ، یک حالت درونى است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره ، و تکرار و اصرار نسبت به گناهان صغیره باز دارد.(518)
پاکى ، تقوا، دورى از گناه ، از نشانه هاى عدالت است . بنا به اهمیّت این صفت ، در نظام اسلامى یکى از امتیازات به حساب آمده و در فقه اسلامى و قانون اساسى ، داشتن آن براى مسئولان بلند پایه و مشاغل حسّاس ، شرط است و کارهاى مهّم کشور و امور مردم ، باید بدست افراد عادل انجام گیرد.
به برخى از این موارد که عدالت شرط است ، توجه کنید:
در مسائل عبادى ، امام جماعت باید عادل باشد.
در مسائل سیاسى عبادى ، مثل نماز جمعه ، خطیب و امام جمعه باید عادل باشد.
در مسائل سیاسى و حقوقى ، (همچون نمایندگى مجلس و تصویب قوانین ) نظر فقهاى عادلى بنام شوراى نگهبان معتبر است .
در مسائل حقوقى ، گرفتن و دادن هر حق به صاحبش ، باید با گواهى افراد عادل باشد.
در مسائل تربیتى ، اجراى حدود اسلامى و تاءدیب ظالم و خلافکار، وقتى است که افراد عادل ، به خلاف و گناه او شهادت دهند.
در مسائل اقتصادى ، بیت المال باید دست افراد عادل باشد.
در مسائل اجتماعى وفرهنگى ، پخش ونشر خبرها، باید دست افراد عادل باشد و به خبر افراد فاسق ، اعتماد نمى توان کرد، مگر پس از تحقیق و تفحّص .
در مسائل نظامى ، فرمانده کلّ قوا، با رهبرى است ، که عدالت شرط آن است . پس عدالت از ارکان مهم در نظام حکومتى اسلام و واگذارى مسئولیت هاى اجتماعى و تنظیم امور زندگى است .
راه شناخت عدالت  
گرچه برخوردارى از عدالت ، و داشتن ملکه ترک گناه ، از امور درونى افراد است ، ولى با علائم و نشانه هایى که در زندگى و عمل افراد بروز مى کند، مى توان به بود و نبود آن در افراد، پى برد. در روایات ، برخى از این علائم به چشم مى خورد و بعضى ملاک ها بیان شده که با وجود آنها، مى توان کسى را عادل شمرد.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: عادل کیست ؟
فرمود: اِذا غَضَّ طَرْفَهُ مِنَ المَحارمِ وَلِسانهُ عَنِ الْمَاءثِمِ و کَفَّهُ عَنِ الْمَظالِم (519) کسى که چشمش را از نامحرم ، زبانش را از گناه ، و دستش را از ظلم ، حفظ کند.
پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله نیز در حدیثى انسان جوانمرد و عادل را چنین معرّفى مى کند: مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُم وَ وعَدَهُم فَلَمْ یُخْلِفْهم فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدالَتُهُ...(520) کسى که با مردم ، در معاملات ، ستم نکند و در سخن ، دروغ نگوید و در وعده هایش ‍ تخلّف نکند، او از کسانى است که مروّتش کامل و عدالتش آشکار است .
از امام صادق علیه السلام سؤ ال شد: عدالت انسان را از کجا بشناسیم ؟
فرمود: همین که کسى اهل حیا و عفت باشد و در خوراک و گفتار و شهوت ، خود را به گناه نیالاید، و از گناهان بزرگى مثل زنا، ربا، شراب ، فرار از جنگ ،... (که مورد تهدید قرآن است ) بپرهیزد، و جز در مواردى که عذر دارد، از شرکت در جماعت مسلمین دورى نکند، چنین انسانى عادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است ...(521)
در روایات دیگرى مى خوانیم : به آن کس که نمازهاى پنجگانه را به جماعت بخواند، خوشبین باشید و گواهى او را بپذیرید.(522)
شاید آنچه را که فقهاء، به عنوان حُسن ظاهرى در عدالت بیان مى کنند، همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین و نبودنش ‍ در مراکز فساد و گناه ، مایه اعتماد مردم شود و او را از این طریق ، انسانِ عادل و درست کارى بشناسند.
امام باقر علیه السلام در مورد عدالت زنان مى فرماید:
همین که اهل حجاب و از خانواده هاى محترم بود و از شوهر خویش ‍ اطاعت مى کرد و از کارهاى ناپسند و جلوه گرى هاى ناروا پرهیز داشت ، عادل است .(523)
در بعضى روایات ، فاسق را کسانى مى داند که به خاطر گناهان زشتِ علنى ، در جامعه شلاّق خورده ، یا میان مردم مشهور به خلاف و بدکارى یا مورد سوء ظن باشند.(524) البته معناى عدالت در یک نفر، آن نیست که در طول عمر، مرتکب گناهى نشده باشد، چرا که این ویژگى ، تنها در انبیاء و اولیاء معصوم است ، ولى همین که ما در ظاهر، از او گناه بزرگى ندیده باشیم ، کافى است .
این نیز ناگفته نماند که : اگر کسى خود را عادل نمى داند، و حتّى به مردم بگوید که من عادل نیستم ، امّا مردم او را عادل و با تقوا بشناسند، مى تواند امام جماعت شود و مردم نیز مى توانند به او اقتدا کنند و اگر مردم ، مایل به اقتدا باشند، نباید سرپیچى کند.(525) و حتّى اگر پس از نماز جماعت ، معلوم شود که امام جماعت ، عادل نبوده ، نمازهایى را که پشت سر او خوانده اند صحیح است و اعاده لازم نیست .(526)
چرا بعضى به جماعت نمى روند؟ 
با همه پاداشها و آثارى که براى نماز جماعت وجود دارد، برخى از این فیض بزرگ محرومند و با تاءسف ، شاهدیم که بسیارى ، به آن بى اعتنا و کم رغبت اند و حتى در همسایگى مسجد به سر مى برند، ولى در جماعت مسلمین حاضر نمى شوند و مسجدها، گاهى به صورت ناراحت کننده و دردآورى خلوت است .
علّت شرکت نکردن افراد در نمازهاى جماعت ، گوناگون است . بعضى واقعاً عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنى است ، ولى در بسیارى موارد، بهانه هایى پوچ ، بیشتر نیست . مرورى به اینگونه دلایل و بهانه ها مى کنیم :
بعضى ، از پاداشهاى نماز جماعت ، غافلند.
برخى ، از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد، به نماز جماعت بى رغبت مى شوند.
بعضى ، تنها بد اخلاقى امام جماعت را، بهانه عدم شرکت خود قرار مى دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى آورند.
بعضى ، بخاطر همفکر نبودن امام جماعت ، با دیدگاههاى سیاسى آنان نسبت به موضوعات و اشخاص و... از شرکت در جماعت ، دورى مى کنند.
بعضى ، بخاطر مشغولیت هاى اقتصادى واجتماعى وگرفتاریهاى روزمرّه ، از پاداشهاى عظیم نماز جماعت محروم مى شوند.
بعضى ، از برخورد سرد افراد مسجد، دلسرد شده ودیگر نمى روند.
بعضى ، عیب هاى بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب او مى گذارند و او را قبول ندارند.
بعضى ، شرکت خود در نماز جماعتى را، مایه تقویت و بزرگ شدن پیشنماز در جامعه مى دانند و از آن پرهیز دارند، بى آنکه دلیلى روشن بر بى عدالتى امام جماعت داشته باشند.
بعضى ، از روى غرور، حاضر نیستند در نماز جماعت یک امام جوان یا فقیر زاده ، امّا پاک و متعهد و لایق ، شرکت کنند.
برخى ، تن پرور و تنبل اند و در عبادات ، بى حوصله و کسل اند و نماز جماعت را، بجاى آنکه کار بدانند، بارمى دانند و به سختى حاضرند دست از کارهاى دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نماز بپیوندند.
بعضى نیز، از طول کشیدن نماز جماعت ، از مسجد مى گریزند.
بعضى نیز، از متولّى یا دست اندرکاران مسجد، خوششان نمى آید، از این رو به نماز جماعت نمى آیند.
اینها گوشه اى از علل سردى برخى نسبت به حضور در نماز جماعت بود. همانطور که دیدید، بیشتر اینها، بهانه هایى غیر قابل اعتناست . اگر آگاهى و رشد دینى مردم به حدّى برسد که عوامل یاد شده را کنار بگذارند، و با خلوص و همدلى ، در صفوفى منظم کنار هم بنشینند، به پاداش هاى عظیم جماعت ، توجّه داشته باشند، بد خلقى پیشنماز را، مغایر با عدالت او ندانند. گناه بستگان او را به حساب او نگذارند. و... به برکات و آثار مثبت فراوان این گردهمایى دینى بیندیشند، خواهیم دید که مساجد، رونق بیشترى خواهد یافت و خلوتى نمازهاى جماعت ، از میان خواهد رفت .
البته ، صلاحیت هاى علمى واخلاقى پیشنماز، ومحیط گرم و آموزنده بودن مساجد، وبرخورد شایسته واحترام آمیز با شرکت کنندگان در نماز، به خصوص با جوانان و نوجوانان ، مى تواند سهم عمده اى در جذب آنان به مسجد، این کانون وحدت ومعنویت داشته باشد. سهم مسئولان فرهنگى ، تبلیغى و تربیتى کشور نیز در این زمینه ، مهّم است .
اگر مربیان محترم و معلّمان و پدران و مادران ، خود در جماعت ها شرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند، یا به مساجد بروند، الهام بخش دیگران نیز خواهند بود.
اگر مدارس ، در کنار مساجد ساخته شود، براى حضور دانش آموزان در نمازهاى جماعت ، تسهیلى به حساب مى آید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد